تخلیه روحآنچه از متون حکما به دست میآید معنای تخلیه روح از جسم است؛ اما اینکه فردی بتواند روح خود را وارد جسم دیگری نموده و با جسم دیگری برود کار انجام دهد، چنین مطلبی از این متون به دست نمیآید و تصریح بدان ندارند و از کسی چنین حالتی را نقل نکردهاند. ۱ - سخن حکمامسئله «تخلیه روح» در سخنان حکیمان و اهل معرفت بحث شده است. آنچه از سخنان آنان به دست میآید؛ این است که انسان در پرتو تزکیه نفس و اجتناب برخی از کارها و تمرین و ممارست در انجام بعضی اعمال؛ این توانایی در او ایجاد میشود که بتواند روح خود را از بدن مادی خود تخلیه و رها کند. به دیگر سخن؛ روح در قالب جسمی مثالی، سفری روحانی انجام داده و در عالم سیر میکند. اما تخلیه روح؛ بدین معنا نیست که روح بهطور کلی از بدن خارج شود؛ چرا که این امر جز به هنگام مرگ محقق نخواهد شد، بلکه حالتی است مثل خواب، با این فرق که شخص، متوجه این مطلب هست که حقیقتِ او غیر از بدن مادی است. ۱.۱ - نظر استاد مطهریاستاد مطهری درباره تخلیه روح میگوید: « انسان در نتیجه تقرب به خداوند، عبودیت و اخلاص و خود را فراموش کردن و تذلّل در نزد پروردگار و اطاعت محض در برابر پروردگار به این مرحله میرسد که؛ در عین اینکه بدنش نیازمند به روح است، روحش از بدنش بینیاز میشود، چطور؟ ما الآن، هم روحمان نیازمند به بدنمان است، هم بدنمان نیازمند به روحمان. الآن اگر آن روح و قوه حیات ما نباشد این بدن ما زنده نیست؛ اگر هم این بدن ما نباشد این روح ما در اینجا کاری از او ساخته نیست، نمیتواند کاری بکند. اما آیا همه انسانها همینجورند؟ هم بدنشان نیازمند به روح است و هم روحشان نیازمند به بدن؟ یا اینکه انسانهایی در نتیجه تقرب به خدا و عبودیت پروردگار، میرسند به این حد که لااقل روحشان از بدنشان بینیاز میشود. چطور بینیاز میشود؟ یعنی این قدرت را پیدا میکنند که به اصطلاح روح را از این بدن تخلیه کنند (البته در اینجا تخلیه به معنای مردن نیست)، یعنی همان استقلال روح را در مقابل بدن حفظ میکنند. در زمان خودمان، هستند چنین اشخاصی که قدرت تخلیه روح دارند، یعنی روح را از بدن منفک کنند به طوری که خودش را مسلط بر این بدن میبیند. بدنِ خودش را میبیند که در اینجا مثلاً مشغول عبادت است و خودش در جای دیگر سیر میکند، افق وسیعتری را دارد میبیند. ۱.۲ - نظر شیخ اشراقشیخ شهاب الدین سهروردی، معروف به «شیخ اشراق» عبارتی دارد، میگوید ما حکیم را حکیم نمیشماریم مگر آن وقتی که قدرت داشته باشد بر اینکه روح خودش را از بدنش خلع کند. ۱.۳ - نظر میر دامادمیر داماد میگوید ما حکیم را حکیم نمیشماریم مگر در آن مرحلهای که خلع بدن برایش ملکه شده باشد؛ یعنی هر وقت که اراده کند بتواند روح خودش را از بدنش مستقل و جدا کند». [۱]
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۳، ص۴۹۱، تهران، صدرا، چاپ هشتم، ۱۳۷۷ش.
برخی از اهل معرفت نیز بر این باورند که هرکس فانی در حق شده از نفس و خودیت خود رهایی مییابد. [۲]
عطار نیشابوری، فرید الدین، منطق الطیر (معرب)، مترجم، جمعة، بدیع محمد، ص۳۱۱، مصر، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ چهارم، ۲۰۰۶م.
۱.۴ - تصرف در بدنالبته به نظر برخی از اندیشمندان قدرت بر تصرف در بدن، از تخلیه روح بالاتر است. استاد مطهری میگوید: «این مرکب عبودیت از این هم بیشتر انسان را به خدا نزدیک میکند و از این بیشتر هم به انسان قدرت و توانایی میدهد... ، نه تنها رابطه انسان با بدن خود به اینجا منتهی میشود که روح از بدن مستقل شود و نیاز خودش را از بدن سلب کند، میرسد به مرحلهای که هر تصرفی که بخواهد، در بدن خودش میکند. حتی این قدرت را پیدا میکند که جلوی حرکت قلب خودش را یک ساعت بگیرد و نمیرد، قدرت پیدا میکند دو ساعت نفس نکشد و نمیرد، قدرت پیدا میکند که با همین بدن طیالارض کند... این اثر عبادت است». [۳]
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۳، ص۴۹۳.
۲ - نتیجهنتیجهای که از این متون به دست میآید تخلیه روح از جسم است؛ اما اینکه فردی بتواند روح خود را وارد جسم دیگری نموده و با جسم دیگری برود کار انجام دهد، چنین مطلبی از این متون به دست نمیآید و تصریح بدان ندارند و از کسی چنین حالتی را نقل نکردهاند هر چند ظاهراً از لحاظ فلسفی نباید اشکالی داشته باشد و با عنایت الهی امکانپذیر است. بلکه آنچه حکیمان به عنوان قدرت نفس بر تسلط دنیای بیرون مطرح کردهاند میتواند شامل چنین قدرتی نیز گردد. استاد مطهری در اینباره میگوید: «مرحله بالاتر، آن قدرتی است که بندهای در اثر بندگی و عبودیت خداوند و در اثر قرب به ذات اقدس الهی و در اثر نزدیک شدن به کانون لایتناهای هستی میتواند در دنیای بیرون خودش هم تصرف کند، میتواند چوبی را تبدیل به اژدها کند، میتواند قرص ماه را دو نیم کند، میتواند تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن از یمن به فلسطین احضار کند. بله میتواند. العبودیة جوهرة کنهها الربوبیة». [۴]
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۳، ص۴۹۳.
اما توجه به یک نکته لازم است و آن این که چنین قدرتی (فردی بتواند روح خود را وارد جسم دیگری نموده و با جسم دیگری برود کار انجام دهد) را در اختیار نوع بشر قراردادن، ممکن است لوازم و عواقب خطرناکی داشته باشد؛ از این جهت بعید به نظر میآید خداوند متعال چنین قدرتی را در اختیار نوع انسان (غیر اولیای الهی) قرار داده باشد.۳ - پانویس
۴ - منبعپایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله « تخلیه روح»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۴/۸. |